در پی انتشار خبر هفت تیر کشی مداح مشهور در اتوبان بابایی، رسانه های جریان افراطی مدعی شده اند که این مداح مشهور با خانواده در خودرو بوده واز سوی اراذل واوباش مورد حمله قرار گرفته است که مجبور به استفاده از اسلحه شده است.
در این حال خبرنگار آینده که در گزارش خود به اسم مداح مشهور اشاره ای نکرده بود اکنون نیز به این اسم اشاره می نمی کند اما برای روشنگری بیشتر رسانه های افراطی چند سوال درباره موضوع را مطرح می کند:
سئوال نخست اینکه با توجه به حضور حسن رعیت یا سیدحسن میرکاظمی شریک مشهور بابک زنجانی در خودروی مداح مشهور آیا وی جز خانواده وی محسوب می شود؟
این سئوال باسئوال دیگری که با ارتباطات فراوان اقتصادی میان نزدیکان این مداح مشهور ورعیت تکمیل می گردد.
سئوال سوم با توجه به اینکه سرنشینان خودروی که ادعا شده اراذل واوباش بودند و مزاحم خودروی مداح مشهور ورعیت شده اند یک زن ومرد جوان که با ادبیات مداحان سوسول بوده اند، چگونه این اتفاق افتاده است؟
سئوال چهارم این چه اراذل واوباشی بوده اند که به خودروی مداح مشهور حمله کرده اند اما بجای اینکه آنها مسلح باشند طرف مقابل مسلح بوده وتیراندازی کرده است؟
سئوال پنجم اگر طرف مقابل اراذل واوباش بوده اند چرا بجای اینکه آنها فرار کنند به کلانتری مراجعه کرده اند واقدام به گزارش حادثه وشکایت نموده اند؟
سئوال ششم اسلحه واقعا متعلق به چه کسی بوده است و چرا باید افرادی نظیر یک مداح یا یک متهم دانه درشت اقتصادی مجوز حمل سلاح داشته باشد؟
سئوال هفتم مداح مشهور وسرنشینان خودرو در آن ساعت نیمه شب در چه شرایطی و از کجا به سوی کجا در حال حرکت بوده اند که براثر یک موضوع ساده اقدام به اسلحه کشی کرده اند؟
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران
اگر امام خمینی امروز ایران را میدید، باز هم انقلاب می کرد؟ یعنی آنچه امروز می بینیم چقدر با آنچه امام در ذهن خود داشتند تطبیق دارد؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جماران، پرتال امام خمینی به پرسش یکی از مخاطبان محترم پاسخی گفته است که در بخش پرسش و پاسخ این پرتال منتشر شده است.
پرتال امام خمینی در پاسخ به این پرسش مینویسد: اگر چه معلوم است که سئوال کننده محترم چنان دل پر دردی از روندهای فعلی امروز کشور دارند که چنین سئوالی را مطرح نموده اند که البته بازتاب نظرات افراد زیاد دیگری نیز هست ولی از نحوه سئوال برمی آید که در کلیت قبول دارند امام خمینی(ره) چیزی در ذهن داشته اند که ذاتاً ارزشی بوده و به مرور زمان آرام آرام به گونه ای وارونه شده که این سئوال را موجب شده است...
در بخش دیگری از این پاسخ آمده است: ... امام خمینی(ره) نیز نگران پس از انقلاب بودند و حجم گفتار ایشان برای حفاظت از آرمان های انقلاب که به بیراهه نرود، چندین برابر حجم سخنان ایشان در هنگام رهبری نهضت تا پیروزی می باشد. ضمن آنکه ایشان بسیاری از آفت های انقلاب را بخوبی می شناختند و تلاش داشتند انقلاب را از شر آن آفت ها محفوظ بدارند. وصیتنامه آن حضرت هم جمع بندی ایشان از انواع آفت ها است و راهکارهایی برای مصون ماندن انقلاب از مارهای سرکوفته...
در بخش پایانی پاسخ پرتال امام خمینی به پرسش بالا می خوانیم: ... بعد از پیروزی انقلاب های بزرگ که معمولاً به معجزه می مانند، آزمایشات بزرگ هم آغاز می شود تا اولاً کسانی که از آن مواهب برخوردار شده اند، در ابتلای به مصائب، آبدیده تر شوند و ثانیاً افق دید خود را به دورتر برانند و اگر کسانی در پیروزی انقلاب سهمی نداشته اند، در حفظ و توسعه آن سهیم گردند...
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران
یادگار امام با بیان اینکه یکی از مشکلات جامعه ما این است که پیام یک مبلغ در جان خود وی نهادینه نشده است، گفت: اگر دلهای خود را بشوییم، دلهای جامعه شسته می شوند.
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی جماران، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در شصت و هشتمین اجلاس شورای مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی که عصر امروز (چهارشنبه) در محل واحد علوم تحقیقات تهران دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد، اظهار کرد: سالها پیش گفتم با اسلام کاریکاتوری مواجه هستیم و باید در نظر داشت کاریکاتور تصویری از شیء اما با تناسبهای به هم ریخته است؛ بنابراین اسلام کاریکاتوری به این معناست که نسبتها در نظام ارزشی ما به هم ریخته است.
ادامه مطلب ..."دین هر کس همان است که درخلوت به آن عمل می کند!"
قصد ورود به حوزه روان شناسی را ندارم که درتخصص من نیست وهمواره از ورود به مسایلی که درحیطه آگاهی هایم نبوده اند، پرهیز کرده ام، اما این امرمانع از نقل بعضی ایده های نو دراین ساحت نیست.
از مسایلی که بعضی ازابنای بشربه معنای عام آن بدان مبتلا بوده وهستند، دوگانگی درشخصیت و رفتار است.بعضی ها درخلوت آنگونه که دراجتماع نشان می دهند، نیستند.
"دین هر کس همان است که درخلوت به آن عمل می کند!"
قصد ورود به حوزه روان شناسی را ندارم که درتخصص من نیست وهمواره از ورود به مسایلی که درحیطه آگاهی هایم نبوده اند، پرهیز کرده ام، اما این امرمانع از نقل بعضی ایده های نو دراین ساحت نیست.
از مسایلی که بعضی ازابنای بشربه معنای عام آن بدان مبتلا بوده وهستند، دوگانگی درشخصیت و رفتار است.بعضی ها درخلوت آنگونه که دراجتماع نشان می دهند، نیستند.
"اگر به من اجازه دادند که شفاعت بکنم اگر به قیمت این باشد که خودم بروم جهنم ولی دوستانم بروند به بهشت این کار را میکنم! "
عبارت بالا گفته پاسدار شهید حسین ناجی است شهیدی که در دزفول قبری نورانی دارد.
یکی از دوستان بسیار خوبم درابتدای انقلاب پاسدار شهید حسین ناجی بود که در فروردین سال61 در عملیات غرور آفرین فتح المبین به مطلوب خود شهادت دست یافت.شهادت حق حسین بود و اگر شهید نمی شد مایه تعجب بود.
حسن برادر شهید بود و بسیار متدین. وی در ابتدای انقلاب که حزب جمهوری اسلامی در دزفول تاسیس شد به عضویت این حزب در آمد و از فعالان آن بود.بعدها که به سپاه پیوست مسول پرسنلی و مسول نیروهای ذخیره سپاه دزفول بود.
امزوز که خاطرات او را در وبلاگی که بر و بچه های دزفول بنام او درست کرده اند وخداخیرشان بدهد می دیدم این عبارت که از پدر او نقل شده برایم بسیار زیبا آمد .
از صفات حمیده شهدا دیگرخواهی آنها بود صفتی ناشی از این فضیلت که خودشان را نمی دیدند.
البته با توجه به منزلت شهدا نزد خدای متعال، دراین گفته جای مناقشه هست ولی این بیان، اوج دیگرخواهی و ایثار از منظر شهید را می رساند.
حسین قبل از شهادت به یکی از دوستان نزدیکش از شهادت قریب الوقوع خود خبر داده بود.اکثرشهدا از شهادت خود اطلاع داشتند. این یکی از الطاف خدا به شهدا بود.
رضوان خدا براو باد و بهترین درجات جنت برای او.
چند روز قبل مصاحبه برادر عزیزم، سردار صنیع خانی از نیروهای قدیمی سپاه را می خواندم که خاطراتی از انقلاب و جنگ را بیان کرده بود. این خاطره که از دوستش اقای حدیدی تعریف کرده به دلم نشست.
جنگ هرچند چیز خوبی نبود ولی خیلی "خوبها" را توی خودش داشت و خیلی "خوبیها "را!
خدا را شکر که اون روزها را درک کردیم.
در جنگ این همه خط کشی خودی و غیرخودی و انگ و تهمت فتنه و فتنه گر و..نبود.
همه از چپ و راست و میانه، احترام همو داشتن و بهم می گفتن برادر!
حیف اون روزها که تموم شدند.
---------------------------------------------------------------
"در دوران جنگ یکی از دوستان ما به نام محمد حدیدی مسوول توزیع کمک های مردمی بود. در بین کمک های مردمی برخی اجناس وجود داشت که چون توسط خود مردم بسته بندی شده بود نمی شد فهمید چه چیزی در آن بسته بندی هاست. محمد حدیدی می گفت: درمیان کمکهای مردمی بسته ای را دیدم که خیلی سبک بود. وقتی درب آن را باز کردم، دیدم یک قوطی خالی کمپوت است که در آن کاغذ لوله شده ای قرار گرفته و بر روی آن کاغذ نوشته شده :
برادر رزمنده، من از طرفی چیزی در بساط نداشتم و از طرف دیگر هم دوست داشتم کمکی کرده باشم، به همین خاطر لبه های این قوطی کمپوت را کوبیدم تا شما لااقل بتوانید از آن به عنوان یک لیوان استفاده کنید."
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران