از مشهد پدر تا مشهد پسر!(15)ارسال توسط غلامعلی رجائی

امروز سه شنبه، اربعین عراق است کربلا و مملو از زائر که همه آمده اند تا اربعین حسینی را درکربلا باشند . در روایت است از علامات مومن یکی اش همین زیارت حسین در اربعین درکربلاست.

خیابانها مملو از زائر است . از منزل به فرودگاه که می رفتیم دوست همراهم حسن آقای محمدی از قول کسی که بقول خودش آدمی معمولی است ولی حرف بزرگی زده می گفت در اربعین انگار زمین کربلا را پهن می کنند که گنجایش این همه آدم را در یک روز دارد! حرف قشنگی بود که تا به حال نشنیده بودم. آن را در برگه ای یادداشت کردم تا در سفرنامه از آن استفاده کنم.

امروزسه شنبه اربعین عراق است کربلا و مملو از زائر که همه آمده اند تا اربعین حسینی را درکربلا باشند . در روایت است از علامات مومن یکی اش همین زیارت حسین در اربعین درکربلاست. خیابانها مملو از زائر است . از منزل به فرودگاه که می رفتیم دوست همراهم حسن آقای محمدی از قول کسی که بقول خودش آدمی معمولی است ولی حرف بزرگی زده  می گفت  در اربعین انگار زمین کربلا را پهن می کنند که گنجایش این همه آدم را در یک روز دارد! حرف قشنگی بود که تا به حال نشنیده بودم. آن را در برگه ای یادداشت کردم تا در سفرنامه از آن استفاده کنم 
 

راجع به تعداد زائرین امام حسین در این روز هر کس آماری می گوید. اصلا دادن آمار کار هیچ کس نیست.فقط خدا می داند و بس. تعداد بالای ده میلیون زائر است اینکه می گویند بیست میلیون زائر اربعین به کربلا امده اند بمعنای آن نیست که همه اینها  روز اربعین به کربلا می آیند . در ده روز بتدریج می آیند و می روند .بعضی ها هم که زیارت را ساده می گیرند به همان حومه شهر کربلا که می رسند می ایستند و زیارت نامه می خوانند و از همان جا دور می زنند و به شهر یا روستایشان بر می گردند.نه حرمی می روند و نه ضریحی می بوسند .سال قبل نوشتم می گویند آقای سیستانی به آنها اینگونه گفته است. من ندیده ام. ا تعداد اینگونه زایرین اندک است ولی به هرحال عده ای هم اینگونه امام را در اربعین زیارت می کنند.

بعد منزل نبود در سفر روحانی!

خیابانهای منتهی به شارع قبله مملو از هیئت های سینه زنی عراقی و غیرعراقی از ایران و عربستان و بحرین و کویت و لبنان و ترکیه و بلگراد و آلمان و افریقا و سایرجاهاست که ساعتها درانتظار ورود به حرم اباعبدالله الحسین هستند. تولیت حرم حسنی ازقبل به هریک از این هیئتها برگه ای می دهد که درآن نوبت ورودشان را به حرم ذکر کرده است. دور افراد هر دسته سینه زنی که معمولا زن ها در انتهای آن هستند با طنابی که توسط عده ای گرفته شده از افراد بیرو ن محافظت می شود و البته این بدان معنی نیست که کسی نتواند وارد هیئت شود.

از یکی پرسیدم چند ساعت است منتظر هستید؟ گفت 4 ساعت است.  هیئتها در خیابان یکجا می ایستند و گاه اندکی به جلو راه می روند. بعضی که ازخستگی ناشی از ساعتها یکجا ایستادن  از پا درمی آیند به اطراف خیابان می روند و روی سکو یا جدولی می نشینند. تقریبا همه هیئت ها با خودشان سیستم صوتی نصب شده بر ماشین دارند که با آن وارد حرم می شوند .

هر هیئت در ابتدای خود پرچمی دارد که معرف نام شهر اوست. مداح پایین ماشین و گاه بالای آن مداحی می کند و افراد با شنیدن دم نوحه او به سر و سینه می زنند.  وقتی هیئتها روبروی ایوان طلا و ضریح شش گوشه قرار می گیرند غوغایی بپا می شود. اول دست شان را بالا می برند و به حضرت سلام می دهند بعد به نشانه احترام به آقا تا حد رکوع خم می شوند و بعد سنگین ترین و محکم ترین سینه عمرشان را دربرابر حضرت که شاهد عزاداریشان است می زنند و چه باشکوه و حزن انگیز.

دم یکی از آنها جالب بود می گفتند زینب غصه نخور، ما بجای تو امروز اربعین به کربلا به دیدار برادرت حسین آمده ایم.اشک امانم نمی دهد. بیشترین گریه عمرم را در اربعین ها در حرم این دو برادر با مشاهده حالات مختلف سینه زنها داشته ام.

سینه زنها با کفش به صحن که فرشهایش را جمع کرده اند وارد می شوند و هرکار دلشان می خواهد و در غیر اربعین نمی توانند آزادانه انجام دهند درحرم می کنند. با موبایل و دوربین فیلمبرداری می کنند. خود را به زمین می اندازند و غلت می زنند.با مشت بر سینه می زنند .به صورتشان مثل زنان چنگ می زنند.

چند سال است جوانهای عراقی در سینه زدنهایشان صورت می خراشند. دیدن صورتهای زخمی آنان دل سنگ را آب می کند. بعضی کاملا گل اندود هستند . جوانها وقتی وارد صحن حرم آقا می شوند، از شدت بی حالی انگار مست هستند و تلو تلو می خورند. عشق بی سر و پایشان کرده است. و چه لذتی دارد این بی سر و پایی عشق که تا نچشی ندانی!

بعضی جوانهای عراقی به سبک سینه زنی بعضی نوحه خوانهای ایرانی در حرم موقع دم گرفتن نوحه به هوا جست و خیز می زنند .عده ای امسال مثل بعضی هیئتهای ما در تهران و غیر تهران، میکروفون در دست در کنار نوحه خوان هیئت زیر صدای مستمر حسین حسین می گویند تا دم نوحه را زیباتر کنند. جوانها موقع سینه زدن گاه مثل ایرانی ها روی زانو می نشینند و برمی خیزند و خود را می زنند . جوانی را دیدم روبروی ایوان طلا ایستاد و با مشت محکم خود را می زد. یکی تا رفت جلوی خود زنی او را بگیرد دیگری آمد، انگار با او دعوا دارد محکم با مشت به سینه او زد که چرا نمی گذاری خودش را درحرم بزند! بیچاره آن بنده خدا که چه مشتی ازآن آدم خورد و هیچ هم نگفت. طرفی هم که مشت زد اصلا در حال خوش نبود. حالتی شبیه جنون داشت .البته از نوع عاشقی آن که جز معشوق هیچ نمی شناسد و نباید بشناسد و الا جنون نیست.

بعضی ها که شاهد چنگ زدن جوان ها به صورتشان بودند با گرفتن دست آنها تلاش می کردند مانع خودزنی شان بشوند. بعضی هم جوان های افتاده به صورت را از صحن بلند می کردند.دیدن همه این صحنه ها دل سنگ را آب می کرد . گاه به چشمان اطرافیانم نگریستم تقریبا همه گریه می کردند.

مردی که بگمانم ایرانی بود درکنار من روبروی ایوان طلای حضرت ایستاده بود و بهترین صحنه ها را از نزدیکتزین نما می گرفت .خواستم از او آدرس بگیرم که در ایران این فیلم ارزشمند را به من بدهد. حیا کردم و چه حیای بدی! .روز بعد هم که او را دیدم که داشت به حرم می رفت تا خواستم بگویم چه فیلمهایی دیروز گرفتی ، کجایی هستی؟ انگار کسی مرا از این گفته منصرف کرد.

زیارت اربعین را که امروز وارد است در حرم امام حسین خواندم و بلافاصله دو رکعت نماز زیارت. از فرصت استفاده کردم و همچون سالهای قبل به نیابت از آیت الله العظمی منتظری، آیت الله طالقانی، شهید رجایی، شهید بهشتی ، آقای هاشمی، مهندس موسوی وآقای کروبی وآقای خاتمی و بعضی از دوستان زندانی سیاسی مثل تاجزاده و میردامادی و... هم در حرم زیارت امین الله مستقل، با نماز زیارت خواندم.

تعداد دسته های عزاداری را که در اربعین به حرم وارد می شوند نمی شود شمرد .بگمانم تا پاسی از شب وارد حرم ها می شوند.

تعداد افراد هیئت شیعیان سعودی از استانهای شرقی مثل  قطیق و الاحصا و... که سال قبل هم آنها را دیده بودم اینقدر زیادهستند که چشم از دیدن شان خسته می شود. شاید بیش از بیست دقیقه بیشتر طول کشید تا سعودی ها حرم را ترک کردند.بیش ار 60 تا 79 بلنگوی قوی کوچک در دست داشتند .

لبنانی ها هم در سینه زنی شان می گفتند ما پیرو امام خمینی هستیم و درانتها می گفتند :  یا الله یاالله و یا الله احفظ لنا سیدحسن نصرالله. خدایا، برای ما سید حسن نصرالله را حفظ کن.

سالهای قبل که اربعین از نماز صبح در حرم امام حسین بودم تقریبا همه دسته ها را می دیدم. دسته اول شیعیان کاظمین بودند که قبل از ورود به صحن شیپور زدند. بعد به صورت نیم دو از در وارد شده اما بجای رفتن به طرف بین الحرمین از سمت چپ بطرف باب السدره می رفتند .دسته آنها که خدام حرم کاظمین با حمایل هایی بر گردن در میانشان دیده می شدند آنقدر زیاد بودند که از دیدنشان خسته شدم .متولیان حرم بلندگوی حرم را در اختیار آن ها قرار دادند . نوحه خوان بیش از یک ساعت نوحه خواند و عجیب اینکه هر بندی از نوحه را دو سه بار هم  تکرار می کرد که من ازحفظ شدم .حوصله را سر می برد. هرچیز از اندازه زیاد بشود از اثر می افتد حتی اگر روضه و نوحه سیدالشهدا باشد. من با مراسمی که طولانی است اصلا میانه ای ندارم حتی اگر خطبه های جمعه باشد. البته درآن وقت که می رفتم!

یک روز به یکی از ائمه جمعه خوزستان گفتم شما چرا آخر اینقدرخطبه هایتان را طول می دهید؟ بعد گفتم پیغمبر که از شما بیشتر برای مردم حرف داشت خطبه هایش چند دقیقه بیشتر نبوده است و اضافه کردم اگر خطبه های رسول خدا را که چاپ شده اند نگاهی بکنید می بینید سطرهای آن اینقدر کم هستند که می شود براحتی آنها را شمرد.افراط پدر دین را در آورده است. باران زیادی سیل می آورد.

هیئتهای ایرانی گاه با پرچمهای ایران یا پرچمهای عزا که مثل همه آنها را در صحن امام در هوا تکان می دهند وارد حرم می شوند.

شب که در محل استقرارمان- که متعلق به حسینیه ای بود که اهالی بصره آن را اداره می کنند و چند طبقه است و بسیار جا دار و متولیان آن به وساطت یکی از دوستان نجف آبادی همراه ما سالن مستقلی را در طبقه سوم بما داده بودند- ساکن شدیم.

یکی از دوستان می گفت ایرانی ها شور قضیه را در حرم حضرت عباس درآوردند و ادامه داد با صدای بلند بجای عزاداری پرچم ایران را در هوا تکان می دادند و درجا ایستاده و یکسره شعار می دادند: اباالفضل علمدار خامنه ای نگه دار و هر چه متولیان حرم به آنها می گفتند کافی است حرکت کنید . راه را باز کنید تا بقیه که ساعتهاست معطل هستند وارد حرم شوند و عزاداری کنند به تذکرشان اعتنا نمی کردند و کار بجایی رسید که این بی اعتنایی ایرانیها به خدام برخورد تا جایی که ناچار شدند با عصبانیت به میانشان بروند و تحقیر آمیز پرچم ایران را ازدستشان بگیرند و آنها را ازجلوی ایوان طلا دور کنند تا بقیه هیئتها که متوققف شده بودندبتوانند به حرم وارد شوند.

من نگران رفتار ایرانی ها درعراق هستم و امسال این نگرانی ام بیشتر از قبل شد.

درحرم حضرت عباس که ازدحام اینقدر زیاد بود که من امسال مثل سل قبل نتوانستم به ضریح نزدیک شوم دور ضریح تقریبا صد درصد در اشغال ایرانی ها بود. من از دور زیارت می کردم که بناگاه یک جوان خشمگین عراقی را دیدم که در حالی که با مشت به کف دست چپش می زد به خدام حرم نزدیک شد و گفت :پس شما چه کاره اید ؟عباس و  کل الشباک متعلق بایرانیین فقط؟عباس و همه ضریحش فقط مال ایرانیهاست و ما عراقیها ازآن بهره ای نداریم؟

افسوس بعضی نمی دانند عراق ایران نیست و اربعین هم آن هم در کربلا روزی عادی نیست که  مثل حرم امام رضا ب به ضریح بچسبند وبه سایر زایزین مجال زیارتی ندهند.

مشکل بعضی سطح درک و فهم آنهاست و خود بینی و ندیدن دیگران.

ندیدم عراقی ها امسال در نوحه هایشان از آقای سیستانی نامی ببرند. شاید فقط یکی از آنها نام برد.احتمالا توسط خود ایشان از این کار نهی شده باشند. نوحه خوانها نوحه می خواندند و مردم همه بر سر و سینه می زدند و اشک می ریختند. امروز چقدر در مصیبت وعزای حسین از دیدگان اشک ریخته شد، خدا می داند.

نزدیک ظهر بود که از ایستادن خسته شدم. بنظرم رسید با دسته ای عراقی که جوانی در آن نوحه با حالی می خواند و اشک می ریخت تا بین الحرمین بروم تا بقیه مراسم اربعین را درحرم حضرت عباس باشم .وقتی به یبن الحرمین رسیدم دیدم بدلیل نزدیکی اذان ظهر، هیئتها متوقف شده اند و بلندگوی حرم دارد می گوید نماز از عزاداری مهمتر است! مهیای نماز باشید .نفس گوینده از جای گرمی می آمد. بندگان خدا از صبح ایستاده و شاید اکثرا نیاز به تجدید وضو یا وضو داشتند مهر هم نداشتند لذا همه ایستادند تا نماز تمام بشود تا به عزایشان ادامه بدهند.

بین الحرمین بلافاصله پر از صف های کسانی شد که می خواستند نماز اول وقتشان را به جماعت بخوانند. من با شتاب از هیئت خارج شدم تا نمازم را در حرم حضرت عباس بخوانم ولی نتوانستم چون خدام با گذاشتن نرده هایی مانع ورود افراد به صحن می شدند که نشانگر این بود در صحن جا نیست. بناچار بیرون در ادامه صفی که بداخل حرم وصل می شد ایستادم و نمازهایم را با جماعت حرم خواندم .

پس از نماز خودم را به داخل حرم رساندم .هیئتهایی که ساعاتی قبل دیده بودم تازه وارد حرم می شدند .معمولا وقتی روبروی ایوان طلای حضرت می رسیدند مثل سال های قبل یک شعار تکان دهنده را تکرار می کردند . ای کاش عباس را حاضر می دیدند و این شعار را نمی خواندند که: یا عباس، جیب المای للسیکنه! ای عباس برای سکینه آب بیاور!

چه می کند این شعار با دل عباس که عربها او را بحق ابوالغیره – پدرغیرت- می خوانند.

ساعاتی بعد حسابی خسته شده بودم .نماز مغرب و عشا را در حرم حضرت عباس خواندم .نیم ساعتی ایستادم و حرم را ترک کردم. بالا رفتن سن دارد خودش را نشان می دهد. سه سال قبل تا ساعت ده ،یازده شب در حرم حضرت عباس سر پا ایستاده بودم و هیئتها را می دیدم.بدون هیچ استراحتی. اما امسال خسته شدم .استراحت بین روز نکردن و یکسره سرپا ایستادن درحرم این خستگی ها را هم دارد. خدای را شکر بی حد که زیارت اربعین امسال را هم درک کردم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.